پریشب برای اولین بار حاج آقا پناهیان را از نزدیک دیدم. بهمان گفته بودند ساعت 7 شروع می‌‎شود ولی از آن جا که می‌دانستند مجلسی است که به دست بشریت اجرا می‌شود هم دیر شروع کردند هم دیر آمدند. خلاصه که ما که کمی بشر نیستیم! از ساعت 10 دقیقه به 7 تا 9 منتظر نشستیم و با برنامه‌های کلیشه وقت پر شد تا این که حاج آقا پشت تریبون رفت.

دلم لک زده بود برای این که یک بار دیگر بگوید: ببینید رفقا! جلسه دربارۀ آیت الله مصباح و کاندید شدنش در خراسان رضوی بود.پناهیان با نگاهی واقع گرایانه و نه پاچه خوارانه آیت الله مصباح را توصیف کرد. از تبحرش در علم روانشناسی و نفد نظریۀ ادیپ فروید گفت. انگار خود آقای پناهیان هم در علم روانشناسی مطالعاتی داشته‌اند.

شاید وسط شاید آخر، چون نمی‌دانم کجای حرف‌هایش بود که رگ بشر بودنم بالا زد و نیمه کاره سخنرانی را ول کردم و بیرون آمدم. دو روزی بود که دندان خالی‌ام با چیزی پر شده بود و نمی‌توانستم بیرون بیاورمش. سر راه نخ دندانی گرفتم و همان جا با سر دو انگشتم دو سر تکه نخ را گرفتم تا عملیات گودبرداری را انجام دهم. اما آن قدر نخ دندانِ لامصب کلفت بود که می‌رفت لای درز دندان، ولی همان جا می‌ماند و بیرون نمی‌آمد.

تمام راه به بی کس بودن آیت الله مصباح فکر می‌کردم. به این که ستاد بدون هیچ بودجۀ درست و درمانی کارها را می‌کرد. یک چیزی بگویم در گوشی؛ حتی موسسه امام خمینی هم کارشکنی می‌کرد و پشت مصباح نبود. این را از شرایطی می‌گویم که نیم ساعت پشت در موسسه در سرمای وحشتناک آن چند روز قم علاف بودیم تا نگهبان اجازه بدهد برویم داخل و با آقای میرسپاه مصاحبه بگیریم. آخرش هم اجازه نداد و جای دیگری مصاحبه را گرفتیم.

ما دوربین نداشتیم، رکوردر هم نداشتیم. رکوردر را یکی از رفقا برای خودش خرید ولی به ما هم داد و من هم یک دوست داشتم و آن دوست یک گوشی خوب داشت و دوستِ او هم یک سه پایه دوربین گوشی و این طور چندتایی مصاحبه گرفتیم.

پیج مصباح یزدی 167کا فالور داشت ولی ما با یک پیج دو کا جلو می‌رفتیم. غربت را ببین، آخرش هم پیج بلاک شد و دیگر نه می‌شد لایک کرد و فالو کرد و حتی کپشن گذاشت. طنز کار این جا بود که توهینی که سایت "انتخاب" کرده بود را گذاشته بودیم ولی نمی‌شد کپشن گذاشت که توضیح دهیم چه اتفاقی افتاده. با کپی کردن آن عکس انگار خودمان هم مروّج توهین بودیم. این را از کامنتی که یک نفر داده بود فهمیدیم.

پناهیان می‌گفت یک بار رفته بودیم پیش آیت الله مصباح و دربارۀ رفسنجانی سوال می‌کردیم. با این که می‌دانستیم دیدگاه ی ایشان مخالف هاشمی است، اما هر چه پرسیدیم فقط از خاطرات خوب قبل انقلاب گفت.

در این شرایطِ بی‌کسی و بی‌پولی و بی‌رسانه‌ای تازه ارزش تشکیلات مشخص می‌شود که اگر ما از 5 سال قبل تشکیلات داشتیم و رسانۀ خودمان را ساخته بودیم لازم نبود این همه زور بزنیم تا نهایتا کانال ایتایمان 1کا بشود. در حالی که همان کانالی که به اسم بهجت جلو می‌آید و دارد از مذهب نون می‌خورد حدود 50 کا فالور دارد.

این انتخابات چشم من یکی را باز کرد که واقعا جبهۀ انقلاب را نه ما فسقلی‌ها، که خدا جلو می‌برد. خبرگزاری‌ها که هر چی صاحبش بگوید در همان قالب می‌نویسند. انتخاب برای دولت و خبر آنلاین برای لاریجانی، همشهری و پارسینه و شونصد تا سایت دیگر معروف برای قالیباف و فارس، مشرق، تسنیم و نسیم آنلاین برای سپاه هستند. وطن امروز برای مهرداد بذرپاش و  9 دی برای رسایی.

چیز دیگری هم که فهمیدیم این است که اصول گرایان از آن پدر سوخته‌ها هستند. حالا این قدر حرف می‌زنیم آخر دیدید ما را کردند توی گونی. همین آقای ذوالنور آمد گفت ما شبکۀ ملی اطلاعات را داریم درست می‌کنیم و آخرهایش است در حالی که پس فردایش فهمیدیم هنوز هیچ طرحی برای شبکۀ ملی اطلاعات ارائه نشده که بخواهد اجرا شود. این از چاخان ذوالنور. زاکانی و امیرآبادی هم داستان‌هایی دارند. ولی باز هم با تمام نواقص این‌ها بهتر از اصلاحاتی‌های بی‌شرف هستند و خودم بهشان رأی می‌دهم.

با اطمینان خاطر می‌گویم لیست بچه‌های پایداری بچه‌های جوان انقلابی و پای‌کاری هستند و امیدوارم این‌ها توی تهران رأی بیاورند. 

حدود 5 سال پیش مرتضی آقاتهرانی را در طلائیه دیدم. با این که آن زمان نماینده مجلس بود، حدود نیم ساعت با هم قدم زدیم و صحبت کردیم. آدم تا این حد متواضع که تازه شاگرد آیت الله بهجت هم بوده و می‌دانیم عارف است واقعا جایش توی ت است.

من الآن لازم بود این حرف‌ها را در یک رسانۀ نیم میلیونی بزنم. وبلاگ این خوبی را برای من داشت که همدمم بود و سال‌ها باعث پیشرفت قلمم شد اما دیگر بس است و باید بروم سراغ تشکیلات و رسانه. مثلث اقتصاد، قدرت و رسانه با پشتوانۀ خدا لازم است تا کار انقلاب جلو برود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کت بلاگ بیت کوین رایگان Vanessa پول سازی دلنوشته های مهربانو وبلاگ شخصی مهدی صادقی عکاس مهاجر ماينر و ارز ديجيتال Linux Centos پروژه کاراموزی دانشجویی