فلسفه اساساش روی پرده دری است. این جملهای است که از دهان دکتر حسن عباسی در جهت تخریب فلسفه بیرون آمده. آیا شکستن مرز تعبّد و به دنبال آن تعقل کردن در مورد کلیترین و اساسیترین مسائل بد است؟
قطعا بد نیست اما زمانی این روش مشکل دار میشود که این تفکر به انحراف کشیده و با بی تقوایی همراه شود. اگر بی پروایانه شروع به تفکر کنیم و با شک به یقین برسیم مذموم که نه ممدوح است اما در این میان برخی آدمها وقتی سوالاتی برایشان پیش میآید شروع به جسارت میکنند جای آن که بپرسند.
یک رفیقی داشتم، میآمد و میگفت:«اصلا چه کسی به ایشون(منظورش خدا بود) این قدر رو داده که بیاید و خدایی کند؟ اگر من خدا بودم قطعا مدیریت بهتری داشتم، اصلا نظر کی بود منو خلق کنه؟ اصلا اگر خدا عقل داشت یک چیز بی فایده و وقت گیر و تکراری گونهای مثل نماز رو وضع نمیکرد.»
به قول شهید مطهری شک گذرگاه خوبی است اما منزلگاه خوبی نیست. هر کسی در دورهای شاید درگیر شک شود اما نباید بماند و باید جلو برود و البته که این شک کردن نعمت است. نه تنها شک که شبهات هم نعمتی هستند.
شهید مطهری مینویسد:
«به خدا همین کسروی به این مملکت خدمت کرد. او می خواست خیانت کند ولی خدمت شد. او به تشیع خدمت کرد، یعنی همین جور بی پروا به تشیع حمله کرد، از قمه زدن شروع کرد تا خود حضرت علی علیه السلام و خود حضرت صاحب علیه السلام. اگر کسروی پیدا نشده بود و این حرفها را نمی زد، همان حرفهای درست کتاب کشف الاسرار آقای خمینی و دیگران هم (در میان نمی آمد.) حرفهایی که کسروی و امثال او زدند سبب شد تا عده ای در مقام (جواب) برآیند. آنهایی که در مقام (جواب) بر می آیند قهرا تزکیه می کنند، یعنی حرفهای نامربوط را دور می ریزند و حرفهای درست را می آورند. آیا اگر توده ای ها نیامده بودند و مسائل ماتریالیسم و دیالکتیک و. را نیاورده بودند، آقای طباطبایی پیدا می شد؟ اصول فلسفه و روش رئالیسم و دهها و صدها کتاب دیگر پیدا می شد؟ پیدا نمی شد. آیا ما و شما هیچ وقت تا حال در عمرمان فکر کرده بودیم که اصلا اسلام چه فلسفه ای در باب حقوق زن دارد؟ ولی وقتی کسانی آمدند و صد تا ایراد گرفتند، آن وقت تازه رفتیم و دیدیم عجب خوب شد! راجع به اقتصاد اسلامی و هر چیز دیگری هم همین طور. این کتاب بیست و سه سال که علی دشتی نوشته جایش خالی بود. راجع به امت و توحید و بسیاری از مسائل اجتماعی چون مورد حمله بودیم به اندازه لازم کتاب نوشته اند. اما تا حالا کسی به خود پیغمبر حمله نکرده بود و جای این کتاب خالی بود. حالا که این کتاب نوشته شده، بعدها افراد می آیند تاریخ پیغمبر را دقیق مطالعه می کنند، حرفهای صحیح را از ناصحیح تشخیص می دهند و یک تاریخ حسابی می نویسند، تازه آن وقت شخصیت پیغمبر خوب نمایان می شود.»
درباره این سایت