شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که متنی را میخوانید و بعد فکر میکنید انگار که نویسنده این مطالب را شبانه از ذهنتان یده و نوشته. همان راهی که برای فکر کردن پیمودهاید را نویسنده زودتر پیموده و خیلی بهتر از شما کلمات را روی کاغذ آورده.
این اتفاق در مسائل عقلانی خیلی میافتد، در متونِ فلسفی و عقلانی نوشتها وقتی ذهنمان با سوالات عقلانی درگیر شد و برای خودمان جوابهایی راست و ریس کردیم کافیست سری به کلماتِ عقلاء بزنیم تا شبیه طرحهای ذهنیمان را بیابیم.
امروز این اتفاق در کتاب رشد مرحوم صفائی حائری برای من افتاد و در جایی از کتاب ناگهان چشمانم را بستم و گفتم اگر ارسطو منطق را تدوین کرد استاد صفائی به تدوین عقلانیت پرداخته. تمامِ مسائلی که در ذهنم وول میخورند و مجال خارج شدن از دهانم را پیدا نمیکردند با بهترین تبیین و بهترین مثالها آن جا نوشته شده بودند که ما سرمایههایی داریم و باید در این جهان دنبال بیشترین سود با این سرمایهها باشیم و بگردیم دنبالِ بهترین خریدار که کیست! خَلقی که چند تا بارک الله میگویند و 1 دقیقه کف میزنند و 4 دقیقه به احتراممان سکوت میکنند ارزشِ معامله دارند یا هوسی که لذتِ واهی به خاطر غوطه وری در جهل به ما میدهد؟
و استعدادهای ما که نشانۀ امتدادِ ما هستند و میفهمانند ما بیش از 70 سال قرار است زندگی کنیم.
کتابِ "رشد" را بخوانید کم حجم است و پر امتداد.
یادش بخیر زمان طفولیتمان در اولین وبلاگ که اسمش بچه ریشدار بود(انگار قحطی اسم آمده بود) داستانهای کتاب "آیههای سبز" را که خودم بهش داستانِ راستانِ عین صاد میگویم را با فونتِ زیبا و گل و بلبل طراحی میکردم و میگذاشتم تا شاید جرقهای برای روشن شدن حجم عظیم بنزین استعداد دیگران باشد
کتابهای استاد صفائی آدم را تشنۀ حرکت میکند و بالاتر از آن گرسنۀ اطعامِ دیگران با این معانیِ متعالی!
عیدتان مبارک باشد و مبارک یعنی برکت داشتن و برکتش در زیاد شدنتان باشد با ازدیادِ علم، تقوا و آرامش
درباره این سایت