هر گلی رنگی دارد و بویی، ما نه رنگی داشتیم و نه بویی، ولی ریشههایمان تا دلت بخواهد عمیق بود و کلفت
ما مثل آن گلهایی نبودیم که زیبایی داشتند و خوش بو بودند.
ما تبدیل به میوه میشدیم، چیزی که ظاهر بینان آن را در ابتدا نمیفهمیدند
شاید هم آخر گلهای بی فایده را به ما ترجیح میدادند
آدم اگر تکه علفی باشد بی چهره، بهتر از آن است که ریشه نداشته باشد
ریشههایی که در خاکِ آسمانها فرو رفتهاند و برعکسِ تمامِ گیاهان رشد میکنند
وقتی همه طبلِ حماقت میزنند ما سازِ اولویت میزنیم
وقتی همه در ترافیک ماندهاند ما پرواز میکنیم
وقتی همه خوابیدهاند ما بیداریم
وقتی همه عمرشان را به سان کاغذهایی در آتش شومینۀ تباهی میریزند
ما کاغذهای لحظاتمان را صحافی کرده و کتابش میکنیم
در کتابخانۀ دنیا میگذاریم و بعد قدم در کشتیِ ابدیّت میگذاریم
درباره این سایت