نشریه را امروز تعطیل کردم. انگار همه‌شان متفق القول دنبال این بودند که من بگویم تعطیل است و همه دست بزنند و هورا بکشند و از دم در خارج شوند و شام‌شان را بگیرند و بیرون بروند. ولی هیأت ما شام نداشت! بر خلاف چیزی که جریان اصلاحات و کفر در کشور ما دارد. شیشلیک می‌دهد با یک پاکت جالب و محتوای جالب‌تر.

اشکالی ندارد. خبر خوب‌تر این که نقد سریال breaking bad رفت تاپ گوگل، حتی زومجی و نقد فارسی را هم زیر گرفت. بد جور رقابت می‌کند و بالا و پایین می‌رود. سه تا نقد فیلم دیگر هم دارد بالا می‌آید. و تا سال بعد 365 نقد فیلم نوشته شده.

ولی خبر بد با دورن مایۀ تکراری، یک استاد دیگر است که پیام دادم:

ولی خبر خوب! اگر استاد بشوم، حداقل جوابی در حد نقطه می‌دهم. نه مثل آن کسی که یک هفته بعد آمد و دهانش بو می‌داد و می‌گفت وقت نکردم بخوانم و این قضیه هر روز دارد من را می‌چزاند. من به گور خودم خندیده‌ام اگر یک بار دیگر سر خودم را جلوی کسی غیر از امام زمان و سرباز واقعی‌اش خم کنم.(این چه خبر خوبی شد با این محتوای زجر آور؟)

خبر بد، برای نوشتن یادداشتی که دائم می‌خواستم بنویسم و نمی‌شد استخاره کردم. خیلی بد آمد، بعد فکر کردم هر آدم سالم العقلی این چیز را می‌نویسد، وقتی م کردیم و نشد باید سراغش برویم. بعد دیدم چه قدر طول کشید و منتشر نشد و گفتم حکما غلط کردم غلط! ولی در اثنای پست نوشتن متوجه شدم منتشر شده.(کلیک) پس الحمدلله.

نشریه مُرد، حضرت آقا درست است فرمودی کار باید تشکیلاتی باشد، ولی مادامی که تشکیلات ما زورکی و التماسی است که رئیس تشکیلات زور بزند و التماس کند تا کار جلو برود. در چنین حالتی کار باید انفرادی باشد تا آن یک نفر که مثلا هم می‌تواند کار کند انرژی بیخود تلف نکند.

لذا وارد اینستاگرام و ایتا شدم با چنین لوگوی زیبایی:

خبر بد، گرافی به معنای کارهای گرافیکیه، در حال که کار من نوشتنه. ولی خبر خوب، لانگمن نظر دیگری داشت:

used in nouns to mean a way of making pictures or of writing

وقتی خبر خوب‌ها با بدها می‌آیند برای من یک معنا بیشتر ندارد: إنّ مع العسر یسرا :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

امید و محبت در مسیحیت Keren خرید کتاب و رمان زادروز خرید تنور سنتی pishgamansanat آپشن خودرو Becky فاخته پرواز