رئیسجمهور حول و حوش ساعت نه و نیم-ده در کاخ سعدآباد که نزدیک خانهاش است، پیدایش میشود. امروز کمی خسته است. نیاز دارد کمی استراحت کند. به کنار دریای خزر میرود و قدم میزند، در حالی که تهران یک هفته به علت آلودگی هوا تعطیل است. آقایی دارد آن بغل چرت میزند، انگار نعمتی وزیر سابق صنعت و معدن است. یک نفر دیگر دارد داد میزند و میکروفون خبرنگار را گرفته و میخواهد زمین بزند، عباس ی است که پرخاش میکند:«شما حرفهای نیستید و از خبرنگاری سر در نمیآورید».
وارد حمام می شود و با ۵ گلوله همسرش را به قتل غیر عمد میرساند، نیاز به معرفی نیست، این یکی را همه میشناسیمش. در آذربایجان شرقی زله آمده، ولی رئیس جمهور به یزد می رود، از انصاف نگذریم، تا بیست روز بعد خودش را به آذربایجان شرقی میرساند. در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی استاد رحیم پور به طرح بنزین انتقاد میکند میپرد و میگوید:"خفه شو" و بیرون میرود. نماینده مجلسی به دانشجویی میگوید: قرص ضد بارداری هم برای شما دارم. این را هم شاید همه نشناسند، همان علی مطهری خودمان است. چند نفر با فحاشی و عربده کشی از ماشین پایین میآیند و پلیسی را میزنند و دماغش را میشکنند. یادتان که نرفته، حمدالله کریمی، نماینده اصلاح طلب را میگویم. قرار است جمعه اینترنت را قطع کند، ولی دو روز دیرتر، وقتی تمام بانکها را آتش زدند، اینکار را میکند. طرح شبکه ملی اطلاعات را هم، هنوز که هنوز است ارائه نداده. انصافا دو بار است دربارهاش سر مقاله مینویسم و میدانید کی را میگویم. چرت زدن، دمدمی مزاج بودن، نیاز به استراحت و مسافرت و خستگی همگی از نشانههای پیری هستند. این موارد نشان میدهد، بحران سالمندی واقعی نه در دل جامعه که در بین مسئولین رخ داده است. در میان چنین بلبشویی نیاز به رئیس جمهوری داریم که روی کیک تولدش شمع ۷۱ نگذارد، نه که شمع کمتری بگذارد، نه، اصلا میخواهیم رئیسجمهورمان آن قدر مشغول باشد که عکس کیک تولد نداشته باشد، اما در عمل، وی در توچال با لباس ورزشی خاکستری مشاهده میشود و نیار به سفر غیر رسمی کیش دارد. حتی صدای ناطق نوری هم در آمد که: «آقای کمی زودتر سرکار برو! من که مدیر یک مدرسه علمیه هستم ساعت ۶:۳۰ میروم». باید کاری کرد، حرکتی زد و شمعی روشن کرد. باید افرادی مسئول شوند که اگر جوان هستند تنبل نباشند و دماغ نشکنند و اگر پیر هستند، مثل حضرت آقا کار کنند که میگوید:«من کارم را ساعت ۵ صبح شروع میکنم». اگر پیر هستند، باشند، ولی آن قدر دمدمی مزاج نباشند که به منتقدان بگویند:«برید به جهنم». تنها راه علاج وضع موجود، خرده گیری از این مسئول و آن مسئول نیست. تنها راه، حذف کامل این تن رنجور خسته و جایگزینی آن با مشت گره کرده سرخ جوانان انقلابی است.
انتخابات مجلس نزدیک است. تکه کاغذی که در صندوق میاندازیم، قدرت بسیار زیادی دارد، دیگر باید یاد گرفته باشیم که هر اسم اشتباهی را تَکرار نکنیم. مادامی که تَکرار کنیم، بدبختیها هم دائم رفرش میشوند.
درباره این سایت